میخوای آغوش تو از من بگیری
مثل دیوونه ها تشویش دارم
آخه میدونم این و بیتو هر شب
چه روزهای بدی در پیش دارم
میخوای آغوش تو از من بگیری
مثل دیوونه ها تشویش دارم
آخه میدونم این و بیتو هر شب
چه روزهای بدی در پیش دارم
هواتــوکردم امــا تــو نمیدونی چه میفهمی از احساسی
که قدرش و نمیدونی
هواتــوکردم
هواتــوکردم
راستشو بگو ,وقتی میخواستی ببینیش دم در که بودی
به فکرم افتادی یا نه ,نه ته نامردی ,نامرد
نکن گریه برای اون دیگه رفت از کنارت
واسه یه لحظه حتی نمیفته به یادت
دوباره تنها شدم من ... بازم دلتنگ و داغونم
ازم نپرس چرا اينجام ... خودم هم اينو نميدونم
عاشقت بودم
عاشقت موندم
یادت بمونه این من بـــودم که پـــای عشقمون موندم
دوباره نم نم بارون، صدای شرشر ناودون
دل بازم بیقراره
سراغی از ما نگیری نپرسی که چه حالیم
عیبی نداره میدونم باعث این جدایی ام
همین بس بود همین صدای خسته ات
که می پیچه یه وقتایی تو گوشم
شبا وقتی حواست نیست و خوابی
لباسی که تنت بود و می پوشم
قصه ی تلخ ترانه م، بی تو از سکوت و مرگه
قصه ی شروع پاییز، قصه ی بارون و برگه
تعداد صفحات : 2