تبلیغات
از انجایی که هر کشور و ملتی نشانه و سمبولی ویژه از خود دارند -ایرانیان یکی از کهنترین مردمانی هستند که سمبولی بسیار شگفت انگیز وسراسر از دانش و فرهنگ از خود به جای گذاشته اند که با اندوه فراوان بسیاری از ایرانیان از ان اگاه هستیم.این نشان (فره و شی)یا فروهر نام دارد که قدمت بیش از 4000 سال تخمین زده میشود.تاریخچه فروهر به پیش از زایش زرتشت باز میگردد.
1-قرار دادن چهره یک پیرمرد سالخورده در این نگاره اشاره به شخص نیکوکاری ویکتاپرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب وپسندیده اش سرمشق و الگوی دیگر مردمان بوده است و دیگران تجربیات وی را ارج مینهند
2-دست راست نگاره به سوی اسمان دراز شده که این اشاره به ستایش دادار هستی اورمزد خدای واحد ایرانیان دارد که زرتشت 4000 سال پیش انرا به ایران هدیه کرد.
3-ــ در دست چپ نگاره یک چمبره یا حلقه وجود داره که نماد پایبند بودن بر عهد و پیمان است ( عهد با خدوند در پرستش او ) و برخی معتقدند بعدها همین حلقه با همین مفهوم ( پایبندی بر عهد وپیمان ) نماد پیوند ازدواج شد
4ــ5بالهای گشوده ی فروهر حاکی از پرواز به سمت پیشرفت و ترقیه. این بالها از سه قسمت هومت = پندار نیک ، هوخت = گفتار نیک ، هوشت= کردار نیک تشکیل شده و دارای ۷۲ پره که نماد ۷۲ فصل یسنا ( یکی از بخشهای اوستا ) است.
6ــ حلقه ی دور کمر : بیانگر بی پانی دایره روزگار و بازگشت اعمال انسان به خودشه . یا به تعبیر دیگر برآمدن این پیرمرد از این دایره نماد این است که هر انسانی باید از این جهان خاکی گذر کند(با این توضیح که ایرانیان به گرد بودن زمین پی برده بودند و این از مهریشت - یکی از بخش های اوستا- کاملا نمایان است)
7ــ دو رشته ی آویزان در پایین ، یکی در سمت راست به نام " سپنته مینو " یا نیروی الهی و دیگری در سمت چپ به نام "انگره ی مینو " یا نیروی اهریمنی . به این معنا که انسان رو همواره دو نیروی الهی و اهریمنی ( خیر وشر ) احاطه کردنو انسان با کوچکترین لغزشی دچار نیروی اهریمنی شده و پس از تباهی نابود خواهد شد.
8ـ دامن فروهر : از سه قسمت " کردار بد ، گفتار بد ، پندار بد " تشکیل شده . و به ما یادآوری میکنه که فرد الگو انسانیست که گفتار و کردار و پندار ناپاک را زیر پا گذاشته و تحت کنترل خویش قرار دهد...
|
|
|
به آن گروه از آریاییها که مهاجرت نکردند و در «ناف جهان» که بهزبان اوستایی «ائیرینهوئیجنگه»(airyana-vaējangh) خوانده میشد، ساکن بماندند و با نام ایرج مشهوراند و ایرج (eraj) که بهزبان پهلوی (erech) خوانده میشود، مخفف همان واژهی اوستایی است که به پهلوی و پارسی دری (ویج) تلفظ میشود که همان مرکز جهان معنی میدهد. واژهی ایران که در پارسی میانه به شکل «اران»(erān) بوده، و برگرفته از شکلهای قدیمی «آریانا» یعنی سرزمین آریاییهاست. واژهی «آریا» در زبانهای اوستایی، پارسی باستان و سنسکریت به ترتیب به شکلهای «اَیریه»(airya)،«اَریه»(āriya)،«آریه»(arya) به کار رفته است. و نیز در زبان سنسکریت «اریه»(ariya) به معنی سَروَر و مهتر و «آریکه»(aryaka) به معنی مَردِ شایستهی بزرگداشت و حرمت است و آریایی بهزبان اوستایی «ائیرین»(airyana) و بهزبان پهلوی و پارسی دری «ایر» خوانده میشود و ایرج بهزبان آریایی «airya» است. ایر در واژه بهمعنی «آزاده» و جمع آن «ایران» بهمعنی «آزادگان» است. در شاهنامه دربارهی پسر سوم فریدون میخوانیم : مر او را که بُد هوش و فرهنگ و رای مر او را چه خوانند ؟ ایران خدای
ایران در اینجا بهمعنی جمع «ایر» یعنی آزادگان و «ایران خدای» به معنی پادشاه آزادگان است. ایرانیان و آریاییان هند که در روزگاران کهن زبانهای آنان به یکدیگر بسیار نزدیک بود، خود را به این نام خواندهاند.(سیمای ایران تألیف ایرج افشار، ص 67-68-69) داریوش بزرگ در نوشتههای نقش رستم و شوش از خود، چنین یاد میکند : «منم داریوش، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای همه زبان، شاه این بوم بزرگ پهناور، پسر ویشتاسب هخامنشی، پارسی، پسر یک پارسی، آریایی، از چهر آریایی (آریایینژاد).» (اومستد، ا.ت. تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ص 167) اریه در نام «اریامنه»(ariyāramna) - اریامنه پدر اَرشام پدر ویشتاسب و ویشتاسب پدر داریوش است - و «ایریه» در واژهی اوستایی «اَیرینَه وئجه»(airyna.vaējangh) ایرانویج (ایرانویج در دید زرتشتیان هنوز هم به معنای بهترین و مقدسترین بخش ایران و جهان است) و «اَیریوخشوثه»(airyo.xshutha) - اَیریوخشوثه کوهی که آرش، تیر انداز نامی ایران در زمان منوچهر پیشدادی از بالای آن تیری به سوی مشرق انداخت - و «ایرهیاوه»(airyāva)، ایرج (یاری کنندهی آریا) بهکار رفته است. این واژه را در زبان ایرلندی که همریشهی زبان ماست به شکل «aire» و «airech» و به همان معنی «آزاده» میبینیم. بخش نخست نام کشور ایرلند که در خود زبان ایرلندی «eire» نامیده میشود نیز همین واژه است. Eire; former name of the Republic of Ireland اریه و ایریه رفته رفته به شکل «ایر»(ēr) درآمد. ایرانیان در نوشتههای پهلوی ساسانی، خود را به این نام و میهن خود را «ایران»(ērān) نامیدند. (ایرانیان در نوشتههای پهلوی اشکانی «اَریان»، در ارمنی «اِران»(eran) یا «ایرانشتر»(ērān shathr) و در فارسی «ایرانشهر» نامیده میشدند.) ایران در زبان پهلوی دو معنی داشت : یکی آریاییان یا ایرانیان و دیگر سرزمین ایران. شکلی دیگری از ایران «اریان» است که در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان از «حمزه اصفهانی»، دانشمند سدهی 4 آمده است. او یکبار از مملکت «اریان» و هم «فرس» و به بیان دیگر «اریان» نام میبرد و میگوید که ایشان پارسسیاناند.(اصفهانی، حمزه. تاریخ پیامبران و شاهان، ص2) از این سخن پیداست که او اریان را در معنی جمع و به جای ایرانیان یا آریاییها بکار برده است. شکل «اریان شهر» نیز به جای «ایران شهر» در کتاب التنبیه و الاشراف، تألیف «ابوالحسن علی مسعودی»، مورخ سدهی 4 نیز دیده شده است.(مسعودی، ابولحسن علی.التنبیه و الاشراف، صص 38-39) «شثر» (= شهر در فارسی) که در واژهی پهلوی «ایران شثر» آمده است در آن زبان به معنای کنونی «سرزمین» است. در زبان پهلوی ساسانی به جای شهر (در معنی امروزی) شثرستان (= شهرستان در فارسی) بکاربرده میشد و کیشور (= کشور در فارسی) به معنی یک بخش از هفت بخش زمین بود که به تازی «اقلیم» خوانده شده است. در زبان پهلوی از واژهی «ایرانشثر»، کشور ایرانیان، کشور آریاییان خواسته و دریافته میشد. (کیا، دکتر صادق. آریا مهر، ص 3-4) ایران همچنین منسوب بهمحل آن، بهنژاد «ایر» یا جایگاه آریاییان گفته میشده و هماکنون نیز به همان نسبت خوانده میشود. بخشی از پیام کیخسرو به افراسیاب را ببینید : به ایران زن و مرد لرزان به خاک خروشان ز تو پیش یزدان پاک
که در این بیت : ایران بهمعنی کشور آریاییان است، یا : دریغ است، ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شود
ابوسعید ابوالخیر در این چهارپاره (رباعی) ایران را به معنی جمع ایر آورده است : سبزی بهشت و نوبهار از توبرند آنی که به خلد یادگار از تو برند
در چین وختن، نقشونگار از تو برند ایران همه فال روزگار از تو برند |
اين كه چرا و چگونه و تحت چه چه عواملى مهاجرت انجام گرفته است ، سعيد نفيسى در كتاب خود به نقل از اوستا مى نويسد: در حدود هزاره پنجم ق .م . هنگامى كه ديگر آب و هواى پامير براى اقوام آرياها سازگار نبوده است ، بناى مهاجرت به سوى جنوب گذاشتند و در دامنه جنوبى پامير، به دو دسته تقسيم گشتند.
...... بر روی ادامه مطالب کلیک نمایید
کلمه شاهراه از راهی که کورش کبیر بین سارد پایتخت کارون و پاسارگاد احداث کرد گرفته شده است .
کورش کبیر در شوروی سابق شهری ساخت به نام کورپولیس که خجند امروزی نام دارد .
کورش پس از فتح بابل به معبد مردوک رفت و برای ابراز محبت به بابلی ها به خدای آنان احترام گذاشت و در همان معبد که بیش از 1000 متر بلندی داشت برای اثبات حسن نیت خود به آنان تاج گذاری کرد .
اولین هنرستان فنی و حرفه ای در ایران توسط کورش کبیر در شوش جهت تعلیم فن و هنر ساخته شد .
دیوار چین با بهره گیری از دیواری که کورش در شمال ایران در سال 544 قبل از میلاد برای جلوگیری از تهاجم اقوام شمالی ساخت ، ساخته شد
اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد .
کمبوجبه فرزند کورش بدلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با 250 هزار سرباز ایرانی در روز 42 از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد . او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود .
داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر تهاد و برای همین مناسبت 2 نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره ) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد...... .
در طول رودها يا فواصل بين آنها ، در تپه زارها يا در واحه ها هزاران ده، قصبه و دهها شهر قرار داشت كه مهمترين آنها عبارت بودند از : اكباتان، ري ،موصل ، استخر(سابقا تخت جمشيد)، شوش، سلوكيه و تيسفون پايتخت عظيم و با شكوه ساسانيان.
تاريخ تمدن اثر ويل دورانت عصر ايمان جلد اول چاپ دوم
سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي
صفحه 168
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تشريفات و رسوم ديپلماتيك دربار ايران تا حد زيادي از سوي امپراطوران يونان اقتباس شده بود، دو سلطان رقيب يكديگر را "برادر" خطاب مي كردند، براي مامورين سياسي خارجي مصونيت قايل بودند و آنان را از بازرسي و عوارض كمركي معاف مي كردند. سرچشمه رسوم ديپلماسي اروپا و آمريكا را مي توان در دربار پادشاهان ايران جست.
تاريخ تمدن اثر ويل دورانت عصر ايمان جلد اول چاپ دوم
سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي
صفحه 169
....بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید
مراسم ازدواج دردين زرتشت
نخستين گام ، خواستگاري است و تحصيل رضايت دختر و پدر و مادر او است . پس از حصول رضايت مراسم به اين صورت انجام مي گيرد :
1- بستگان درجه يك پسر به خانه دختر مي روند و نامه اي از پسر خطاب به پدر و مادر دختر همراه مي برند . محتواي نامه بر روي كاغذ سبز نوشته مي شود تا از ميمنت و مباركي برخوردار باشد .
2- چند روز بعد از طرف خانواده دختر پاسخ نامه نوشته مي شود و با تشريفاتي مشابه به خانه پسر توسط بستگان درجه يك دختر برده مي شود . طبق تعاليم زرتشت : هر دختر يا زني را كه خالي از موانع زناشوئي باشد ، مي توان خواستگاري كرد . رضايت طرفين به معناي انعقاد پيمان زناشوئي نيست .
3- از طرف خانواده پسر ، يك حلقه ، يك سيني نُقل و چند كلّه قند و چند متر پارچه جهت لباس دختر تهيه مي شود . در روز معيّن اين اشياء به خانه عروس برده مي شود . حلقه توسط يكي از بستگان درجه يك داماد به انگشت دختر مي شود و پذيرائي به عمل مي آيد .
4- چند روز بعد ، اقدامي مشابه از سوي خانواده دختر در حق داماد بعمل مي آيد .
در تعاليم زرتشت آمده است كه : " تشريفات نامزدي را هنگامي مي توان اجرا نمود كه دختر كمتر از 14 و پسر كمتر از 16 سال نداشته باشد . تشريفات نامزدي با مبادله حلقه و هدايا در حضور بستگان و لااقل " هفت نفر " معتمدِ زرتشتي كه كمتر از 25 سال نداشته باشند ، انجام مي يابد " .
........ ادامه مطلب را کلیک نمایید
اريارمنه شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه در پارس،پسر چيش پيش شاه،نوه هخامنش.اريارمنه گويد، اين کشور که من دارم، دارای اسبان خوب و مردان خوب است، خدای بزرگ اهورامزدا به من داد. به خواست اهورامزدا من شاه در اين کشورم. اريارمنه شاه گويد،اهورامزدا مرا پشتيبانی فرماياد.
لوح زرين ارشام پسر اريارمنه، با تفاوتی بسيار ناچيز دارای همان متن لوح اريارمنه است.و نبشته منسوب به کورش تنها از چهار واژه درست شده است. که در پاسارگاد در چهار جا تکرار شده است:
من کورش،شاه هخامنشی.
اکنون که کهن ترين نبشته ها را به خط پارسی باستان شناختيم. بايد به چند پرسش هم پاسخ داده شود.
........... ادامه مطلب را کلیک نمایید
جام جم آنلاين: علي ططري از خريدهاي تازه كتابخانه مجلس شوراي اسلامي، مشتمل بر نقشه هاي تاريخي ايران عصر قاجار (چاپ انگلستان) خبر داد كه يكي از اين نقشه ها معتبرترين سند درباره قدمت نام خليج فارس است.
رئيس مركز اسناد كتابخانه مجلس شوراي اسلامي در گفتگو با مهر ضمن اعلام اين خبر گفت: اين مجموعه اسناد تازه دو دسته هستند كه يك دسته نقشه هاي تاريخي ايران عصر قاجار و دسته دوم شامل نگاتيوها و شيشه هاي رنگي مخصوص ظهور عكس است. نقشه هاي تاريخي مشتمل بر 8 نقشه است كه يكي از مهم ترين آنها كه معتبرترين سند درباره قدمت نام خليج فارس نيز قلمداد مي*شود نقشه خليج فارس و ممالك عربي است.
وي افزود: اين نقشه كه در سال 1908 ميلادي (مطابق با 1278 خورشيدي) در انگلستان چاپ شده از نظر سياسي اهميت فوق العاده اي دارد، چرا كه در سال هاي اخير چالش ها درباره نام خليج فارس شدت گرفته است و اين سندبه عنوان يك سند قطعي مي تواند روشن كننده حقايق باشد.
به گفته ططري، دومين نقشه از اين مجموعه كه در سال 1889 ميلادي توسط كمپاني هند شرقي در انگلستان ترسيم شده مربوط به نقشه سيستان و بلوچستان است. اين نقشه را زماني كه انگليسي ها بر اين منطقه سيطره داشتند، ترسيم كرده اند.
رئيس مركز اسناد كتابخانه مجلس در ادامه يادآور شد: سومين نقشه، نقشه مرزي و سرحدات ميان ايران و روس است كه متعلق به دوران ناصري است. اين نقشه بعد از جنگ هاي ايران و روس با مهارت توسط دست ترسيم شده است. چهارمين نقشه نيز نقشه جهان است كه در سال 1892 ميلادي چاپ شده است.
وي همچنين اظهار كرد: چهار نقشه ديگر متعلق به اراضي و محدوده املاك ميرزا حسين خان فرمانفرما و خاندان وي در تهران است.
ططري 41 نگاتيو و 36 شيشه رنگي مخصوص ظهور عكس را از ديگر خريدهاي اين كتابخانه برشمرد و عنوان كرد: اين نگاتيوها كه برخي از آنها هنوز ظهور نشده اند متعلق به دوران قاجاري است كه جزو اولين نگاتيوهاي رنگي در جهان به شمار مي رود. در ميان آنها عكسي از محمدعلي شاه نيز به جا مانده است كه تاكنون در جايي منتشر نشده بود.
رئيس مركز اسناد كتابخانه مجلس ادامه داد: 36 شيشه رنگي خريداري شده نيز جزو اولين ابزارهايي هستند كه پيش از اختراع نگاتيو در جهان براي چاپ عكس مورد استفاده قرار مي گرفتند.
رئيس مركز اسناد كتابخانه مجلس در پايان تاكيد كرد: شناسايي و خريد اين اسناد در راستاي تداوم سياست هاي كتابخانه مجلس براي جلوگيري از خروج اسناد تاريخي از كشور صورت گرفته است.
محمدرضا پهلوی آخرین دودمان پهلوی
...برای دیدن توضیحاتی در هر دوره به ادامه مطلب مراجعه نمایید
پرچم را بر افرازید شیپور در میان توده ها به صدا در آورید ملت ها را به جنگ بخوانید هان ای بابل ای شهر
گنجینه های سرشار دیگر ثروت های تو تمام شده و دوران خود تو هم تمام شده است.(ارمیای نبی)
آستیاک پادشاه ماد روزی در خواب دید ماندانا دخترش وارد اتاق شد و و کوزه ای در دست داشت آب آن را فرو ریخت آب کوزه جریان یافت و حوض شد و حوض رودخانه گردید رودخانه رودی گردید طغیان کرده و دنیا را فرا گرفت.
آستیاک دستور داد کلیه ی دانشمندان و کسانی که در تعبیر خواب سر رشته داشتند در قصر سلطنتی حضور یافته و خواب خود را به آنان نقل کرد.
یکی از آنها خویش را به پادشها نزدیک کرد و گفت:معبر پاسخ داد دختر خودت را به یک نفر اهل ماد نده بلکع بع یک نفر پارسی از خواندان شاهی بده در این صورت پسر او پارسی خواهد بود و وارث سلطنت تو نخواهد شد و بلکه مطلیع تو خواهد شد این رای برای پادشاه پسند آمد و دختر خود ماندانا را به کمبوجیه داد.
همچنین هرودوت نوشته است که آستیاگ شبی در خواب می بیند که از بدن دخترش ماندانا مقدار زیادی آب خارج می شود بطوری که تمام شهر و امپراتوری را فرا می گیرد
آستیاک با وحشت از خواب بیدار می شود و خواب را برای خوابگذار تعریف می کند خوابگذار می گوید خطری از جانب ماندانا دخترت پادشاهی تو را تهدید می کند آستیاک برای اینکه از خطر دخترش در امان بماند فورا او را به عقد کمبوجیه حاکم پارس در می آمرد زیرا معتقد بود او خیلی از یک ماد کمتر است و نمی تواند خطری برای او داشته باشد.
پس از یک سال پادشاه خواب دیگری دید :در سر زمین پارس شاخه ی تاکی رویید دردم این شاخه به درختی مبدل شد این درخت در هر دقیقه بزرگتر شد و طولی نکشید که درخت به اندازه ای بزرگ شده و طولی نکشید که درخت به اندازه ای بزرگ شد و برگهای آن تمام جهان را زیر سایه ی خود گرفت.
نتیجه ی تعبیر خواب جدید پادشاه این بود که او پسر پارس است و باز حکومت خواهد کرد.
مشاورین به پادشاه گفتند که اگر این کودک در حیات بماند نه تنها از سلطنت ماد اثری نخواهد گذاشت بلکه تمام آسیا را نیز در دست خود خواهد گرفت.
کمبوجیه تصمیم گرفت پیشنهاد را بدون رضایت دخترش و به جان خریدن دشمنی پارسها برای دفع خطری بزرگ بپذیرد.
آستیاگ جاسوسی را بسوی سرزمین پارس فرستاد تا وقتی پسر ماندانا به دنیا آمد فورا به او اطلاع دهد پس از تولد کودک آستیاگ ماندانا را به اکباتان می فرستد و پسر را مخفیانه به یکی از فرماندهان لشگر خود به نام هاریاگوس می دهد و به او دستور می دهد تا به بیرون از شهر برود و کودک را به قتل برساند......
آتوسا دختر کورش بزرگ و همسر پادشاه هخامنشی داریوش یکم و مادر خشایارشا برجسته ترین زن در تاریخ ایران قدیم است.
زندگی سیاسی آتوسای هخامنشی
پس از آناهیتا او دومین کسی بود که لقب بانو که یک عنوان مذهبی بود، گرفت.
زیرا اینچنین لقبی کمتر به ملکهها داده میشد. آشیل نمایشنامه نویس قرن
پنجم پیش از میلاد در یکی از نمایشنامههای خود تحت عنوان «ایرانیان» که
اختصاص به جنگ خشایارشا با یونانیان دارد از آتوسا به عنوان بانوی بانوان
یاد میکند. آتوسا خواندن و نوشتن را به خوبی میدانست، و نقش تصمیم گیرنده
در آموزش خود و دیگر درباریان داشت. کمبوجیه عاشق خواهر خود آتوسا شد و
مغهای زرتشتی را جمع کرد و از آنها خواست که این ازدواج را برای او قانونی
کنند. پس از درگذشت کمبوجیه در راه بازگشت از مصر، داریوش یکم با آتوسا
ازدواج میکند. این ازدواج چند دلیل داشتهاست:
ازدواج با آتوسا که از سلاله هخامنشی بود حکومت او را قانونی جلوه میداد.
از آنجا که آتوسا باهوش، با فرهنگ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای داریوش شاه به حساب میآمد.
هرودوت میگوید آتوسا از قدرت فوقالعادهای برخوردار بود و در دوره جنگ با
یونان که به توصیه او انجام شده بود، داریوش یکم همواره از نصیحتهای او
بهره میجست. او حتی علاقمند بود که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی
کند. هرودوت از قول آتوسا نقل میکند که به داریوش شاه گفته
« چرا نشستهای و عازم جنگ نمیشوی و سرزمینهای دیگر را تسخیر نمیکنی
پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو شایستهاست که عازم جنگ شود و به
پیروزیهایی نایل شود تا به ایرانیان ثابت شود مرد قابلی بر آنها حکمرانی
میکند. »
اگر گفته هرودوت اغراقآمیز هم باشد باز هم بیانگر نفوذ آتوسا بر شوهرش
است. گفته شدهاست که آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود اگاه بود، و
از حضور یونانیان و دیگر ملیتها به دربار بسیار بهره میبرد.
آتوسا از صلب داریوش شاه دارای چهار فرزند شد، که بزرگترین آنها خشایارشا
بود. اما آتوسا همسر اول داریوش یکم نبود، و داریوش از همسر اولش دارای
پسرانی بود که همگی از خشایارشا بزرگتر بودند. مطابق قانون سلطنت پسر بزرگ
شاه پس از او به سلطنت میرسید. اما آتوسا آن قدر بر شوهر خود نفوذ داشت
که توانست خشایارشا را پس از داریوش به سلطنت برساند.
در زمان سلطنت خشایارشا آتوسا به عنوان مادر پادشاه در امور دولت دخالت
میکرد. آشیل در نمایشنامه خود همواره از او به عنوان بانوی بانوان یاد
میکردهاست. میتوان گفت که در نمایشنامه آشیلوس پس از خشایار، آتوسا
بیشترین نقش را بازی میکند.
از زمان مرگ او هیچ اطلاعی در دست نیست. تنها میدانیم تا زمانی که خشایار
از جنگ یونان بر میگردد زنده بودهاست. احتمالاً آرامگاه او در کنار
آرامگاه داریوش کبیر در نقش رستم قرار دارد.
آتوسا در کتب ادبی
آتوسا، یکی از شخصیت های کلیدی در شاهکار گور ویدال، یعنی کتاب آفرینش است.
اعتبار این کتایب در بحث درباره چگونگی به سلطنت زسیدن داریوش بزرگ است.
مهندسان هخامنشي راز استفاده از عدد پي 3.14 را دو هزار و 500 سال پيش كشف كرده بودند. آنها در ساخت سازه هاي سنگي و ستون هاي مجموعه تخت جمشيد كه داراي اشكال مخروطي است، از اين عدد استفاده مي كرده اند.
عدد پي( ۳.۱۴) در علم رياضيات از مجموعه اعداد طبيعي محسوب مي شود. اين عدد از تقسيم محيط دايره بر قطر آن به دست مي آيد. كشف عدد پي جزو مهمترين كشفيات در رياضيات است. كارشناسان رياضي هنوز نتوانسته اند زمان مشخصي براي شروع استفاده از اين عدد پيش بيني كنند. عده زيادي، مصريان و برخي ديگر، يونانيان باستان را كاشفان اين عدد مي دانستند اما بررسي هاي جديد نشان مي دهد هخامنشيان هم با اين عدد آشنا بودند.
"عبدالعظيم شاه كرمي" متخصص سازه و ژئوفيزيك و مسئول بررسي هاي مهندسي در مجموعه تخت جمشيد در اين باره، گفت : بررسي هاي كارشناسي كه روي سازه هاي تخت جمشيد به ويژه روي ستون هاي تخت جمشيد و اشكال مخروطي انجام گرفته؛ نشان مي دهد كه هخامنشيان دو هزار و 500 سال پيش از دانشمندان رياضي دان استفاده مي كردند كه به خوبي با رياضيات محض و مهندسي آشنا بودند. آنان براي ساخت حجم هاي مخروطي راز عدد پي را شناسايي كرده بودند.
اسكندر مقدوني در سخنانش با سپاهيان خود، تخت جمشيد و مردمان آن را بدترين دشمنان خود از ميان تمامي شهرهاي آسيا معرفي نمود و به سپاهيان و جنگاورانش دستور تاراج و چپاول آن را به استثناي كاخ سلطنتي صادر كرد.
تخت جمشيد و عمارت هاي اختصاصي آن ثروتمندترين شهر روي زمين بود. مقدوني ها به تخت جمشيد حمله كردند، تمامي مردان آن را كشتند و اسب هاي متعدد و فراوان خود را كه از وسايل ارزشمند و گرانبها سرشار شده بودند را به سوي شهر براه انداختند. در اين تاراج مقادير متنابهي طلا و نقره همراه با لباس هاي گرانبها كه با ارغوان و طلا بافته شده بوند به عنوان پيشكش و هديه به فاتحين داده شد.
...... بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید
...... ادامه مطالب را کلیک نمایید
از «هفت گنج» یا عجایب بارگاه خسروپرویز بارها در منابع مختلف نامى به میان آمده است. «ساسانیان» اثر «کریستین سن» یکى از منابعى است که به این عجایب اشاره کرده است و از گنج گاو، دستمال نسوز، تاج یاقوتنشان، تخت طاقدیس، طلاى مشت افشار، گنج بادآورد و شطرنجى از یاقوت و زمرد به عنوان عجایب هفتگانه بارگاه پادشاه ساسانى نام برده است. فردوسى نیز در قصیده ای، از «هفت گنج» خسروپرویز نام مى برد. هندیان بودایى هم به تقلید از «هفت گنج» خسروپرویز، پادشاه ساسانى ، «هفت گوهر» را ترتیب داده بودند. گنج گاو کشاورز مثل هر روز، «غباز» (خیش گاو آهن) را برداشت و به سوى مزرعه حرکت کرد. به مزرعه که رسید توشه ظهر را زیر درختى گذاشت و با «غباز» به سمت راست مزرعه رفت. تا «غباز» را در زمین فرو کرد متوجه شیئى سخت شد. با دست شروع به کندن زمین کرد و ناگاه با ظرف قدیمى برخورد کرد. آن را بیرون آورد، ولى باورش نمى شد. ظرف پر از سکه بود. سکه را که نگاه کرد نام اسکندر روى آن حک شده بود. کشاورز براى نشان دادن حسن نیت خود نسبت به پادشاه خسروپرویز ظرف را نزد او برد. شاه فورا دستور داد تا مزرعه را بکنند و ظروف دیگر را از خاک بیرون بکشند. صد کوزه نقره و طلا که مهر اسکندر بر آن حک شده بود، از خاک بیرون آمد. خسرو پرویز، این گنجینه را که یکى از عجایب هفت گانه کاخش بود، گرفت و یکى از کوزه ها را به کشاورز داد. گنج را در جایى از کاخ مخفى کرد و آن را «گنج گاو»نامید.
....... ادامه مطالب را کلیک نمایید
نبرد قادسيه نخستين جنگ بزرگ ايران و عرب است كه در سال چهاردهم هجری بوقوع پيوست قادسيه نام قريه ای بود كه در پانزده فرسنگی شهر كوفه در عراق قرار داشت.
فتحی كه بدينوسيله نصيب اعراب شد ، يك پيروزی قطعی بود و موجب گرديد تا ايرانيان بكلی روحيه ی نظاميگری خود را از دست بدهند. در اين نبرد درفش كاويانی پرچم مشهور ايران بدست دشمن افتاد. بموجب روايتی ، ضرار بن الخطاب كه پرچم مزبور را بدست آورده بود آنرا به سی هزار دينار فروخت ، در صورتيكه بهای واقعی گوهرهای آن به يكصد و بيست هزار دينار سر می زد.
سقوط نهاوند در سال 21 هجری ، چهارده قرن تاريخ پرحادثه و باشكوه ايران باستان را كه از هفت قرن پيش از ميلاد و تا هفت قرن پس از آن كشيده بود و هزاران سال تاريخ استوره ای باشكوه و اسرار آميز ، پايان بخشيد. اين حادثه فقط سقوط دولتی باعظمت نبود ، سقوط دستگاهی فاسد وتباه بود. زيرا در پايان كار از پريشانی و بی سرانجامی درهمه كارها فساد و تباهی راه داشت. جور و استبداد خسروان ، آسايش و امنيت مردم را عرضه خطر می كرد وكژخويی و سست رايی موبدان اختلاف دينی را می افزود............... ادامه مطلب را کلیک نمایید
سنگنبشتهي پارسي ميانه- پارتي شاپور يكم در بيشاپور، آغاز عصر ساساني را در 6/205 م. قرار ميدهد. اين موضوع دلالت ميكند بر اين كه آغاز تمايلات و كششهاي سياسي ساسانيان در ارتباطي نزديك با روياروييهاي پارت- روم در دوران Severian، از يك سو، و از سوي ديگر با ستيزه و جدال ميان برادران "بلاش" ششم و "اردوان" چهارم قرار داشت. با وجود اين، بايد در فهم و دريافت اين تمايلات بلندپروازنهي ساساني به عنوان نشانه و دليل فروپاشي سياسي در عصر متأخر امپراتوري پارتي، محتاط و هشيار بود. كاميابيهاي - همزمان با خيزش اردشيرِ - اردوان در برابر روم (.Dio Cassius, 78.26.3 ff) و مرحله و دورهي طولاني تحكيم و يكپارچه سازي امپراتوري نخستين ساساني، بيشتر دلالت ميكند بر اين كه پارتها (و خود ساسانيان؟) در آغاز، رويدادهاي ناحيهي فارس را به عنوان درگيريهايي كه به لحاظ منطقهاي محدود به پادشاهي پارسيهاي تحت انقياد بود، ملاحظه كرده و دريافته بودند، و اين كه برآيند مصيبتبار جنگ "هرمزجان" تنها با نگاه به گذشته اجتناب ناپذير و حتمي به نظر ميآيد.
ساسانيان نخستين خود را جانشينان فرمانرواياني ميانگاشتند كه، مانند خود، از فارس برآمده و بر شاهنشاهي بزرگي فرمان رانده بودند. آنان كاخهاي پرشكوهي بنا كردند و اقامتگاههاي ارزندهاي را پي افكندند. ساسانيان زادبوم خويش را محلي تاريخي، ديني، و داراي اهميت سياسي و "اماكن مقدس" مورد حرمت و به جاي مانده از "نياكانشان"، كه در اين جا مستقر بودند، ميپنداشتند. آنان در عين حال، برخلاف هخامنشيان، به "ايران مشترك" بيش از بنيانهاي پارسي فرمانرواييشان تأكيد كردند؛ و براي زماني دراز، از الگوي پارتي، كه تنها در دوران اخيرتر با سنتهاي ساساني جانشنين شده بود، پيروي نمودند. هر چند نام "فارس" در بالاي فهرست ايالتهاي امپراتوري، كه شاپور يكم در سنگنبشتهاش در كعبهي زرتشت (ShKZ) نام برده، ذكر گرديده است اما قضيه بدين سان بود. عناصر و اصول نوين سياست ساسانيان نخستين بر تجديد موضع خصمانه عليه روم، تكيه و تأكيد بر خصلت "ايراني" پادشاهي و دين، و نيز بر توسل افزونتر و آشكارتر به ايزدان زرتشتي استوار بود. در زمينهي سياست داخلي، طوايف وفادار پارتي پيوستگي و ثبات پادشاهي جديد را تصديق و تضمين كردند، اما اينك با طوايف فارس تكميل شده بودند و پادشاهي نيز براي خاندان ساسان برآمده از اين استان محفوظ بود. اهميت ويژهي فارس براي تاريخ زرتشتيگري را، كه پيشتر روحاني برجستهي ساساني Kirder در سنگنبشتهاش در سرمشهد (KSM 31) بدان تأكيد كرده بود، پژوهشهاي نوشتاري جديد باستانشناختي و زباني و تاريخي گواهي ميكند: استان فارس يك حوزهي بسيار بزرگ زرتشتي بود، چنان كه روشهاي تدفين، و اين حقيقت كه اوستا برپايهي سنت فارس تصويب و تقديس گرديده بود، بدان دلالت ميكند.به نظر ميرسد كه فارس، پيش از اصلاحات خسرو يكم انوشيروان، به لحاظ مقاصد اداري به بخشهاي متعددي تقسيم شده بود، اين بخشهاي كوچك در دوران اخيرتر با واحدهاي بزرگتري جانشين شدند كه از آنان، اردشير خره (Ardashir Xwarrah)، بيشاپور (Weh Shabuhr)، داراب، استخر، داراب نو، ارجان (Weh-az-Amid Kawad) به نام شناخته شدهاند. همچنين فارس از جملهي آن استانهايي بود كه شاپور يكم مردمان به تبعيد آورده از امپراتوري روم را در آن اسكان داد (ShKZ, Parthian 15 ff., Greek 34-36; Chronicle of Se'ert, pp. 220-23). از اين رو بود كه مسيحيت در فارس سخت ريشه گرفته بود و سرانجام منجر به تأسيس اسقفيهاي شد كه عنوان نمايندگان آن در گزارشهاي ثبت شدهي شوراهاي كليسايي اسقفهاي نسطوري آشكار ميگردد. در دوران متأخر ساساني، ريو اردشير] (Reshar) مركز مطران فارس و نيز نقطهي آغازي براي تماس و ارتباط دريايي مسيحي و دسترسي همه سويه به هند بود. فارس در 643 م. پس از مقاومتي سخت، به دست اعراب مسلمان افتاد.
مهرداد اول در سال 171 به تخت اشکانی تکيه زد، هرچند که امروزه تاريخ دقيق
جلوس او مورد ترديد است و تحقيقات جديد، سال 165 پ م را نيز پيشنهاد
میکند. از حداقل ده سال اول سلطنت او خبر موثقی نداريم و به نظر میآيد که
بيشتر وقت او به مستحکم کردن قدرتش در پارت و هيرکانی (يعنی تمام قلمرو او
در آنزمان) گذشته است.
در اين زمان، دولت سلوکی در آشوب بهسرمیبرد. پادشاه سلوکی، آنتيوخوس
چهارم اپيفانوس که توانسته بود مصر را فتح کند، به دستور روم، قدرت جديد
مديترانه، مجبور به ترک مفتضحانه آنجا شده بود. تلاشهای او در بهدستآوردن
دوبارهی قدرت در ايالات شرقی (ماد و عيلام) نيز کمابيش ناموفق بود و فقط
توانسته بود يکی از سردارانش به نام تيمارخوس را به حکومت ماد بگمارد. مرگ
آنتيوخوس چهارم در سال 164 پ م در گابه (جی، اصفهان) باعث بروز درگيریهايی
در امپراتوری سلوکی برسر جانشينی او شد. در آخر سلطنت سلوکی به دمتريوس
دوم تعلق پيدا کرد که در زمان او، جنگهای مهرداد برای کسب ماد و بين
النهرين اتفاق افتاد.
......... ادامه مطلب را کلیک کنید
در آغاز سلطنت مهرداد دوم، فرماندار بخشهای غربی شاهنشاهی اشکانی، هيمروس، از لشکريان حاکم جديد بابل باستان، هيسپائوسن، شکست خورد. نابسامانی های اين دوره از حکومت اشکانی، جنگهای فرهاد دوم و اردوان دوم، به هيسپائوسن اين فرصت را داد که به بابل حمله کند و عملا" حکومت تمام بخش جنوبی بين النهرين و غرب دشت خوز (عيلام باستان) را در دست بگيرد. پايتخت هيسپائوسن که احتمالا" در کنار رود کرخه ساخته شده بود و در تاريخ به عنوان «اسپاسينو خاراکس» شناخته می شود، مرکز جديدی شد برای سلطنت نوپای «خاراسن» يا «حکومت ميشان» که تا زمان ساسانيان دوام آورد.
........ ادامه مطالب را کلیک کنید
http://mihanstar.com/wp-content/uploads/2011/10/%D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87-%DA%A9%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B4.jpg
روایتی که هرودوت در مورد مرگ کورش آورده بر
کشته شدن او توسط ماساژتها تاکید دارد ...
(این روایت مربوط به این تصویر است و نوشته هرودوت- بدون دخل و تصرف و عین جمله}
ملکه ماساژت ها ( تومیریس ) ،
پیش از آغاز نبرد با کورش به او چنین پیام داد که :
" ای پادشاه ، به تو نصیحت میکنم که دست از این کار برداری ، زیرا معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابی . به فرمانروایی بر قوم خود خرسند باش و بگذار بر سرزمین خود سلطنت کنم . افسوس که به سخن ام گوش فرا نخواهی داد ، زیرا آنچه کمتر به ان می اندیشی صلح و صفا است ...
ای خون خوار ِ سیری ناپذیر که پسرم را به نیروی افسون بار باده گرفتار کرده ای ، برخود مبال ،
زیرا که این آیین مردان نیست و در میدان جنگ نبرد انجام نشده . با این همه من بد تو را نمیخواهم .
پندم را بپذیر و او را رها کن و بی این که زیان ببینی از بوم و بر ما دور شو . اگر چنین نکنی به ایزد خورشید سوگند ، که هر اندازه تشنه ی خون باشی از خون سیرت خواهم کرد "
( قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران - رقیه بهزادی - صفحه 97)
پس از این پیام جنگ در گرفت و کورش شکست خورد ...
آنگاه ترمیریس سر کورش را برید و آن را در خمره ی پرخونی فرو برد و گفت :
" آن چه میخواهی بنوش تا سیر شوی "بدون دخل و تصرف
شاهان قاجار
- آقا محمدخان قاجار
- فتحعلی شاه
- محمد شاه
- ناصرالدین شاه
- مظفرالدین شاه
- محمدعلی شاه
- احمد شاه
شاهزادگان قاجار
- شاهزاده فرمان فرما رشيد الملک محمد تقی ميرزاحسام السلطنه
- سلطان مراد میرزاحسام السلطنه
- حبیبالله میرزا
- محمد میرزا ملک آراء
- عباس میرزا نایب السلطنه
- عباس میرزا ملک آرا
- ایرج میرزا جلال الممالک
- کامران میرزا نایب السلطنه
- مسعود میرزا ظل السلطان
- محمد میرزا کاشف السلطنه
- عبدالحسین میرزا فرمانفرما
- عبدالمجید میرزا عین الدوله
- ملک منصور میرزا شعاع السلطنه
- ابوالفضل میرزا عضدالسلطان
- ابوالفتح میرزا سالارالدوله
============ ============
این دوران طولانی صدو چند ساله تحولات و رویدادهای بسیاری در ایران رخ داد که آثار آن هنوز هم در جامعه دیده می شود .
رهبران قاجار ابتدا قدرت خود را از نظام قبیله ای آغاز کردند ، سرانجام به عنوان پادشاهان ایرانی در سطح جهان شناخته شدند .
این دوره طولانی و مهم از چند جهت حائز اهمیت است:
1- در این دوره است که سیاستهای استعماری اروپائیان در ایران نفوذ می کند.
2- در این دوره ایران وارد جنگهای طولانی با روسیه می شود و در نتیجه بسیاری از مناطق قلمرو حکومتی را از دست می دهد.
3- در این دوره مرزهای طبیعی ایران تغییر می کند و مناطق زیادی از ایران جدا می شود .
4- این دوره از لحاظ تحولات فکری و اندیشهای و ساختار حکومتی قابل توجه است .
5- انقلابات و جشنهایی که در این دوره رخ می دهد ، زمینه ساز تحول اجتماعی – سیاسی عظیمی در ایران می شود .
6- وجود شخصیتها و روشنفکران و اصلاحگران ، مسائل مهمی را در این دوره ایجاد کرده اند.
.............. بر روی ادامه مطلب کلیک نمایید
• شخصيت مصدق و کابينهی جبهه ملی.